قشم جزیره ای به وسعت یه دنیا؛ سفرنامه مکان های دیدنی جزیره قشم
سفرهای جزیره ای همیشه جذابیت و چالش های خاص خودش را دارد و شما در این مطلب تمامی شرایط راحت و ارزان سفر کردن به قشم را تجربه میکنید.

سفر به جزیره قشم
اتوبوس شبانه بندرعباس

به جزیره قشم رسیدیم و از آقای محترم شمارهاش را گرفتیم تا با هزینهای یک روز کامل در اختیار ما باشد. ما روز آخر سفر را انتخاب کردیم تا از دیدنیهای قشم مانند دره ستارگان، چاهکوه، جزیره هنگام و… بازدید کنیم. با این برنامهریزی، خیالمان از آخر سفر راحت شده بود چون هم بلیط برگشت داشتیم و هم برنامه مشخص. اما به هر حال دو شب مانده بود تا روز آخر و ما نه جایی برای اقامت داشتیم و نه غذایی برای خوردن و نه عملاً برنامه خاصی.
زیاد خود را درگیر جزئیات نکردیم و با پرسوجو از ساکنان و مشاهده هتلهای لحظه آخری در اینترنت، بالاخره یک اتاق دو نفره با کولر و تمیز با قیمت مناسب پیدا کردیم. هزینه آن شبی ۲۰۰ هزار تومان بود و برای سه شب آن را کرایه نمودیم.
وسایل خود را در هتل گذاشتیم. هتل در نزدیکی بازار ماهیفروشان و ساحل دریا بود، بنابراین تصمیم گرفتیم کمی تا ساحل برویم و چیزی بخوریم. از در هتل که بیرون آمدیم و مقداری پیادهروی کردیم، یک استریت فود فروشی در حال تهیه سمبوسه بود. چه چیزی خوشمزهتر از سمبوسه جنوبی برای شروع یک سفر دریایی؟ پس بدون معطلی چهار سمبوسه سفارش دادیم و دلگرسنه را از عزا درآوردیم و به سمت ساحل و بازار ماهیفروشان حرکت کردیم.

اپیزود اول جزیره قشم:شنای ناخواسته در خلیج همیشه فارس
شنای اجباری باعث شد که من بخواهم زود به هتل برگردیم تا هم استحمام کنم و هم لباس عوض کنم که سرما نخورم و این شد شب اول ما در قشم زیبا.

اپیزود دوم جزیره قشم: تلاش برای رفتن به جزیره هرمز
خسته بودیم و محدودیتی در خواب برای خودمان قائل نشدیم و تصمیم داشتیم به جزیره هرمز برویم. بیدار شدیم و به سمت اسکلهای که اتوبوس دریایی برای هرمز داشت، حرکت کردیم. متوجه شدیم که برای رفتن به هرمز با کشتی، باید شرایط دریا مناسب باشد، که متأسفانه در طول این سفر هوا با ما راه نیامد و ما از دیدن عقیق سرخ خلیج فارس بازماندیم. به همین دلیل به سمت درگهان حرکت کردیم چون شنیده بودیم که بازار زیبایی دارد و کلاً منطقه خوبی است.
با یک تاکسی به درگهان رفتیم. بعد از چرخیدن در بازار، مقداری خرید کردیم و به سمت هتل برگشتیم. به نظر من بازار درگهان آنقدر ارزان و قابل دفاع نبود، اما به هر حال این نیز تجربهای بود. غروب به هتل برگشتیم و تصمیم گرفتیم برای شام به ساحل پارک زیتون برویم. به رستورانی نزدیک پارک زیتون رفتیم و شام خوردیم و از موسیقی زنده رستوران لذت کافی بردیم. کباب کوبیده در کنار ساحل خلیج فارس واقعاً میچسبد. شاید برایتان سؤال باشد که چرا ماهی نخوردم؛ باید بگویم که متأسفانه یا خوشبختانه من هیچ علاقهای به غذاهای دریایی ندارم و نمیتوانم بخورمشان. روز دوم تمام شد و به حال برای استراحت برگشتیم.
اپیزود سوم جزیره قشم: موسوختوم مو برشتوم که دیشو ….

اپیزود چهارم جزیره قشم:دره ستارگان خوفناک
صبح روز سوم جزیره گردی ما شروع شد و در اولین مقصد به دره ستارگان رسیدیم که گویی دره ای زمینی نبود و ردپای حضور آدم فضایی ها حسم میشد. تصاویر این دره بی نظیر و بالایش را برایتان در زیر میگذارم که تصویر چند برابر حرف عمل خواهد کرد.

اپیزود پنجم جزیره قشم : چاه کوه و آب گوارا و شیرین
چاهکوه در عکس های اینترنتی ادیت شده بسیار رویایی به نظر میرسد که البته رویایی نیز هست اما کمی از تصاویرش کمتر رویایی است و مثلا وقتی به آنجا میرسید متوجه که یک در بر روی چاه قراردادند و آبش را میفروشند.
اما با همه این اوصاف به نظرم برای افرادی که به عکاسی علاقه دارند این دره زیبا و حفره حفره بسیار مطبوع است و ما کمی حتی صخره نوردی هم کردیم، من در آنروز لباس زرد و کرم رنگ پوشیده بودم که به صورت کامل با فضا ست بود و تصاویر زیر را خلق کرد برای ما.

اپیزود ششم: جزیره دلفین دار هنگام
خب به بخش هیجان انگیز سفر یعنی رفتن به جزیره هنگام رسیدیم، مطالعه زیادی داشتم از این جزیره از آب به شدت شفاف و ماهی های رنگی که مانند آکواریومی طبیعی در مقابل چشمان شماست تا دلفین هایی که کنار قایق شما دلبری میکنند.
در اسکله جزیره قشم بلیط خریدیم و سوار قایق شدیم. کمی جلوتر رفتیم و منتظر دلفینها ماندیم که ناگهان از پشت سرم یک دلفین بازیگوش بالا آمد و مرا شوکه کرد. دلفین در آب پرید و در همین موقع قایق حرکت کرد و دلفینها در دو طرف قایق ما همراهیمان کردند و صحنه عجیبی را رقم زدند.
پس از رفتن دلفینها، ما با قایق به منطقهای رفتیم که به آن آکواریوم میگفتند و واقعاً زیباترین آکواریوم عمرم بود. همه چیز طبیعی و کاملاً ارگانیک بود.
بعد از مشاهده این صحنه دلربا قایق در ساحل جزیره هنگام پهلو گرفت و ما وارد جزیره شدیم، بعد از ورود به جزیره هنگام در بدو ورود یک سمبوسه فروشی بود اما متاسفانه فقط باطعم ماهی و میگو داشت که همسفرم دولپی خورد و من فقط اورا نظاره کردم.یک بازار بومی زیبایی در جزیره برپا بود و ما از آنجا کلی خرید کردیم و با کوله باری از صدف و و مواد دیگر راهی برگشت شدیم.

اپیزود هفتم: جنگل جنوبی حرا
بعد از ظهر شده بود و ما تصمیم گرفتیم به عنوان آخرین مقصد به جنگل های زیبای حرا برویم، متاسفانه به خاطر جذر و مد نمیشد که با قایق به داخل جنگل برویم اما حتی ااز فاصله زیاد هم بسیار زیباست و دلربایی میکرد.
موقع برگشت شب شده بود و به هتل برگشتیم و این آخرین خاطره از جزیره قشم بود.

حرف پایانی اینکه مردم جنوب مردمی خونگرم و با معرفت و البته مهمان نواز هستن و به شما پیشنهاد میکنم حتما از جنوب ایران و خلیج بی نظیر فارس دیدن کنید و از زندگی دریایی چند روزه لذت کامل را ببرید.
ممنون میشم نظرتونو راجع به این سفرنامه با من درمیون بذارید.